ماياهاي باستاني گونه هاي جداگانه اي از زنبورهاي بي علف را اهلي كردند كه از آنها براي اهداف مختلفي استفاده مي كردند، از جمله ساختن بالشه ، يك نوشيدني الكلي شبيه علف. استفاده از زنبورهاي بي علف به عنوان پرورش ماهي ناميده مي شود كه از زنبورهاي قبيله Meliponini نامگذاري شده است - مانند Melipona quadrifasciata در برزيل. اين تنوع نگهداري زنبور عسل امروزه نيز در سراسر جهان مشاهده مي شود. به عنوان مثال ، در استراليا ، زنبور بي علف Tetragonula carbonaria براي توليد عسل خود نگهداري مي شود.
بررسي علمي زنبورهاي عسل
فقط در قرن 18 بود كه فيلسوفان طبيعي اروپايي مطالعه علمي مستعمرات زنبورها را آغاز كردند و جهان پيچيده و پنهان زيست شناسي زنبورها را درك كردند. سوامردام ، رنه آنتوان فرشول د رئومور ، چارلز بونت و فرانسوا هوبر در ميان اين پيشگامان علمي برجسته بودند. سوامردام و رئومور از اولين كساني بودند كه از ميكروسكوپ و كالبد شكافي براي درك زيست شناسي داخلي زنبورهاي عسل استفاده كردند. Réaumur يكي از اولين كساني بود كه يك كندو مشاهده شيشه اي براي مشاهده بهتر فعاليت ها در كندوها ساخت. او ملكه هايي را كه در سلولهاي باز تخمگذاري مي كردند مشاهده كرد ، اما هنوز تصوري از نحوه لقاح ملكه نداشت. هيچ كس تا به حال شاهد جفت گيري ملكه و هواپيماي بدون سرنشين نبوده است و بسياري از نظريه ها معتقد بودند كه ملكه ها خود بارور هستند ، در حالي كه ديگران معتقد بودند بخار يا مياسما ناشي از هواپيماهاي بدون سرنشين ملكه ها را بدون تماس فيزيكي مستقيم بارور مي كند. هوبر اولين فردي بود كه با مشاهده و آزمايش ثابت كرد ملكه ها توسط هواپيماهاي بدون سرنشين در خارج از محدوده كندوها ، معمولاً در فاصله بسيار دور ، تلقيح مي شوند.
دوشنبه ۲۹ شهریور ۰۰ ۱۱:۴۱ ۲۶ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است