عسل توسط زنبورهاي عسل جمع آوري شهد و عسل براي استفاده به عنوان قند مصرف شده براي حمايت از متابوليسم فعاليت ماهيچه ها در طول جست و جو يا ذخيره سازي به عنوان يك منبع غذايي طولاني مدت توليد مي شود. [13] [14] در طول جستوجوي علوفه، زنبورها از بخشي از شهد جمعآوريشده براي حمايت از فعاليت متابوليك ماهيچههاي پرواز استفاده ميكنند، و بيشتر شهد جمعآوريشده براي برگشت، هضم و ذخيرهسازي به عنوان عسل است. [13] [15] در هواي سرد يا زماني كه منابع غذايي ديگر كمياب هستند، زنبورهاي بالغ و لارو از عسل ذخيره شده به عنوان غذا استفاده ميكنند. [14]
با تدبير براي لانه سازي ازدحام زنبورهاي عسل در كندوهاي ساخت بشر، مردم توانسته اند حشرات را نيمه اهلي كرده و عسل اضافي را برداشت كنند. در كندو يا در لانه وحشي، سه نوع زنبور عسل عبارتند از:
يك زنبور ملكه ماده مجردتعداد متغير فصلي زنبورهاي بدون سرنشين نر براي بارور كردن ملكه هاي جديد20000 تا 40000 زنبور كارگر زن [16]زنبور علوفه پس از خروج از كندو، شهد گل غني از قند را جمع آوري مي كند، آن را از طريق پروبوسيس خود مي مكد و آن را در پروونتريكلوس خود (معده يا محصول عسلي) قرار مي دهد، كه دقيقاً از پشت به معده غذايش قرار دارد. در Apis mellifera، معده عسل حدود 40 ميليگرم شهد يا تقريباً 50 درصد وزن خالي زنبور را در خود جاي ميدهد كه ميتواند به بيش از هزار گل و بيش از يك ساعت براي پر شدن نياز داشته باشد. شهد به طور كلي با محتواي آب 70 تا 80 درصد شروع مي شود. [17] آنزيمهاي بزاقي و پروتئينهاي غده هيپوفارنكس زنبور عسل به شهد اضافه ميشوند تا قندها را تجزيه كنند و مقدار آب را كمي افزايش دهند. سپس زنبورهاي جوينده به كندو برميگردند و در آنجا شهد را به زنبورهاي كندو منتقل ميكنند. زنبورهاي كندو سپس از معده عسل خود براي بلع و بازگرداندن شهد استفاده مي كنند و به طور مكرر بين فك پايين خود حباب ايجاد مي كنند تا زماني كه تا حدي هضم شود. حباب ها سطح زيادي را در هر حجم ايجاد مي كنند و بخشي از آب از طريق تبخير خارج مي شود. [13] [15] [18] [19] آنزيمهاي گوارشي زنبور عسل، ساكارز را به مخلوطي از گلوكز و فروكتوز تبديل ميكنند و ساير نشاستهها و پروتئينها را تجزيه ميكنند و اسيديته را افزايش ميدهند. [13] [15] [20]
زنبورها به مدت 20 دقيقه به صورت گروهي با برگشت و هضم با هم كار مي كنند و شهد را از يك زنبور به زنبور ديگر منتقل مي كنند تا زماني كه محصول از نظر كيفيت نگهداري به لانه زنبورها برسد. [15] سپس در سلولهاي لانه زنبوري قرار داده ميشود و بدون مهر و موم باقي ميماند در حالي كه هنوز داراي محتواي آب (حدود 50 تا 70%) و مخمرهاي طبيعي است كه بدون كنترل، باعث تخمير قندهاي موجود در عسل تازه تشكيلشده ميشود. [14] [21] [22] زنبورها جزو معدود حشراتي هستند كه ميتوانند مقادير زيادي گرماي بدن توليد كنند و زنبورهاي كندو دائماً دماي كندو را تنظيم ميكنند، يا با بدن خود گرم ميكنند يا با تبخير آب سرد ميشوند تا نسبتاً ثابت نگه دارند. دماي حدود 35 درجه سانتيگراد (95 درجه فارنهايت) در مناطق نگهداري عسل. اين روند همچنان ادامه مييابد زيرا زنبورهاي كندو دائماً بالهاي خود را تكان ميدهند تا هوا را به گردش درآورند و آب را از عسل تا حدود 18 درصد تبخير ميكنند، كه غلظت قند را فراتر از نقطه اشباع افزايش ميدهد و از تخمير جلوگيري ميكند. [14] [15] سپس زنبورها روي سلولها را با موم ميپوشانند تا آنها را ببندند. [15] همانطور كه توسط زنبوردار از كندو خارج مي شود، عسل ماندگاري طولاني دارد و اگر به درستي مهر و موم شود تخمير نمي شود. [14]
برخي از گونههاي زنبور، مانند Brachygastra lecheguana و Brachygastra mellifica كه در آمريكاي جنوبي و مركزي يافت ميشوند، به تغذيه از شهد و توليد عسل معروف هستند. [23]
برخي از زنبورها مانند Polistes versicolor عسل مصرف ميكنند و به طور متناوب از گرده در ميانه چرخه زندگي خود تغذيه ميكنند و از عسل تغذيه ميكنند كه ميتواند انرژي مورد نياز آنها را بهتر تامين كند.
عسل توسط زنبورهاي عسل جمع آوري شهد و عسل براي استفاده به عنوان قند مصرف شده براي حمايت از متابوليسم فعاليت ماهيچه ها در طول جست و جو يا ذخيره سازي به عنوان يك منبع غذايي طولاني مدت توليد مي شود. [13] [14] در طول جستوجوي علوفه، زنبورها از بخشي از شهد جمعآوريشده براي حمايت از فعاليت متابوليك ماهيچههاي پرواز استفاده ميكنند، و بيشتر شهد جمعآوريشده براي برگشت، هضم و ذخيرهسازي به عنوان عسل است. [13] [15] در هواي سرد يا زماني كه منابع غذايي ديگر كمياب هستند، زنبورهاي بالغ و لارو از عسل ذخيره شده به عنوان غذا استفاده ميكنند. [14]
با تدبير براي لانه سازي ازدحام زنبورهاي عسل در كندوهاي ساخت بشر، مردم توانسته اند حشرات را نيمه اهلي كرده و عسل اضافي را برداشت كنند. در كندو يا در لانه وحشي، سه نوع زنبور عسل عبارتند از:
يك زنبور ملكه ماده مجردتعداد متغير فصلي زنبورهاي بدون سرنشين نر براي بارور كردن ملكه هاي جديد20000 تا 40000 زنبور كارگر زن [16]زنبور علوفه پس از خروج از كندو، شهد گل غني از قند را جمع آوري مي كند، آن را از طريق پروبوسيس خود مي مكد و آن را در پروونتريكلوس خود (معده يا محصول عسلي) قرار مي دهد، كه دقيقاً از پشت به معده غذايش قرار دارد. در Apis mellifera، معده عسل حدود 40 ميليگرم شهد يا تقريباً 50 درصد وزن خالي زنبور را در خود جاي ميدهد كه ميتواند به بيش از هزار گل و بيش از يك ساعت براي پر شدن نياز داشته باشد. شهد به طور كلي با محتواي آب 70 تا 80 درصد شروع مي شود. [17] آنزيمهاي بزاقي و پروتئينهاي غده هيپوفارنكس زنبور عسل به شهد اضافه ميشوند تا قندها را تجزيه كنند و مقدار آب را كمي افزايش دهند. سپس زنبورهاي جوينده به كندو برميگردند و در آنجا شهد را به زنبورهاي كندو منتقل ميكنند. زنبورهاي كندو سپس از معده عسل خود براي بلع و بازگرداندن شهد استفاده مي كنند و به طور مكرر بين فك پايين خود حباب ايجاد مي كنند تا زماني كه تا حدي هضم شود. حباب ها سطح زيادي را در هر حجم ايجاد مي كنند و بخشي از آب از طريق تبخير خارج مي شود. [13] [15] [18] [19] آنزيمهاي گوارشي زنبور عسل، ساكارز را به مخلوطي از گلوكز و فروكتوز تبديل ميكنند و ساير نشاستهها و پروتئينها را تجزيه ميكنند و اسيديته را افزايش ميدهند. [13] [15] [20]
زنبورها به مدت 20 دقيقه به صورت گروهي با برگشت و هضم با هم كار مي كنند و شهد را از يك زنبور به زنبور ديگر منتقل مي كنند تا زماني كه محصول از نظر كيفيت نگهداري به لانه زنبورها برسد. [15] سپس در سلولهاي لانه زنبوري قرار داده ميشود و بدون مهر و موم باقي ميماند در حالي كه هنوز داراي محتواي آب (حدود 50 تا 70%) و مخمرهاي طبيعي است كه بدون كنترل، باعث تخمير قندهاي موجود در عسل تازه تشكيلشده ميشود. [14] [21] [22] زنبورها جزو معدود حشراتي هستند كه ميتوانند مقادير زيادي گرماي بدن توليد كنند و زنبورهاي كندو دائماً دماي كندو را تنظيم ميكنند، يا با بدن خود گرم ميكنند يا با تبخير آب سرد ميشوند تا نسبتاً ثابت نگه دارند. دماي حدود 35 درجه سانتيگراد (95 درجه فارنهايت) در مناطق نگهداري عسل. اين روند همچنان ادامه مييابد زيرا زنبورهاي كندو دائماً بالهاي خود را تكان ميدهند تا هوا را به گردش درآورند و آب را از عسل تا حدود 18 درصد تبخير ميكنند، كه غلظت قند را فراتر از نقطه اشباع افزايش ميدهد و از تخمير جلوگيري ميكند. [14] [15] سپس زنبورها روي سلولها را با موم ميپوشانند تا آنها را ببندند. [15] همانطور كه توسط زنبوردار از كندو خارج مي شود، عسل ماندگاري طولاني دارد و اگر به درستي مهر و موم شود تخمير نمي شود. [14]
برخي از گونههاي زنبور، مانند Brachygastra lecheguana و Brachygastra mellifica كه در آمريكاي جنوبي و مركزي يافت ميشوند، به تغذيه از شهد و توليد عسل معروف هستند. [23]
برخي از زنبورها مانند Polistes versicolor عسل مصرف ميكنند و به طور متناوب از گرده در ميانه چرخه زندگي خود تغذيه ميكنند و از عسل تغذيه ميكنند كه ميتواند انرژي مورد نياز آنها را بهتر تامين كند.
ساير حوزه هاي قضايي، بر اساس قانون، سنت، يا حكم دادگاه، چنين اختياراتي را به انجمن حرفه اي كه همه وكلا بايد به آن تعلق داشته باشند، اعطا كرده اند. [119] در ايالات متحده، چنين انجمن هايي به عنوان كانون هاي وكلاي اجباري، يكپارچه يا يكپارچه شناخته مي شوند. در كشورهاي مشترك المنافع، سازمان هاي مشابه به عنوان مسافرخانه هاي دادگاه، شوراهاي وكلا يا انجمن هاي حقوقي شناخته مي شوند. [120] در كشورهاي قانون مدني، سازمانهاي مشابه بهعنوان احكام وكلا، [121] اتاقهاي وكلا، [122] كالجهاي وكلا، [123] دانشكدههاي وكلا، [124] يا نامهاي مشابه شناخته ميشوند. به طور كلي، غير عضوي كه در حال وكالت گرفتار مي شود ممكن است مسئول جرم فعاليت غيرمجاز وكالت باشد. [125]
در كشورهاي كامن لا با مشاغل حقوقي تقسيم شده، وكلاي دادگستري به طور سنتي به شوراي وكلا (يا مسافرخانه دادگاه) و وكلا به انجمن حقوق تعلق دارند. در دنياي انگليسي زبان، بزرگترين انجمن حرفه اي اجباري وكلا، وكلاي ايالتي كاليفرنيا با 230000 عضو است.
برخي از كشورها وكلا را در سطح ملي مي پذيرند و تنظيم مي كنند، به طوري كه يك وكيل، پس از كسب مجوز، مي تواند در هر دادگاهي در اين سرزمين به دعاوي بپردازد. اين امر در كشورهاي كوچكي مانند نيوزلند، ژاپن و بلژيك رايج است. [126] ديگران، به ويژه آنهايي كه داراي دولت فدرال هستند، تمايل دارند وكلا را در سطح ايالتي يا استاني تنظيم كنند. اين مورد در ايالات متحده، [127] كانادا، [128] استراليا، [129] و سوئيس، [130] به نام چند مورد است. برزيل شناخته شده ترين دولت فدرال است كه وكلا را در سطح ملي تنظيم مي كند. [131]
برخي از كشورها، مانند ايتاليا، وكلا را در سطح منطقه اي تنظيم مي كنند، [132] و تعداد كمي مانند بلژيك، آنها را حتي در سطح محلي تنظيم مي كنند (يعني داراي مجوز و تنظيم شده توسط معادل محلي كانون هاي وكلا هستند، اما مي توانند در اين زمينه وكالت كنند. دادگاه هاي سراسر كشور). [133] در آلمان، وكلا در كافههاي منطقهاي پذيرفته ميشوند و ممكن است براي موكلان خود در دادگاههاي سراسر كشور به استثناي دادگاه فدرال دادگستري آلمان (Bundesgerichtshof يا BGH) حضور يابند. به طور عجيبي، تضمين پذيرش در وكالت BGH، فعاليت وكالت را صرفاً به دادگاه هاي عالي فدرال و دادگاه قانون اساسي فدرال آلمان محدود مي كند. [134]
به طور كلي، محدوديتهاي جغرافيايي براي وكيلي كه متوجه ميشود كه دليل موكلش مستلزم آن است كه در دادگاهي فراتر از محدوده جغرافيايي عادي مجوز خود اقامه دعوي كند، ميتواند دردسرساز باشد. اگرچه اكثر دادگاهها براي چنين مواقعي قواعد وكالت ويژه دارند، وكيل همچنان بايد با مجموعه متفاوتي از قوانين مسئوليت حرفهاي و همچنين احتمال تفاوتهاي ديگر در قوانين ماهوي و رويهاي برخورد كند.
برخي از كشورها به وكلاي غير مقيم مجوز مي دهند كه ممكن است به طور منظم به نمايندگي از مشتريان خارجي ظاهر شوند. برخي ديگر از همه وكلا مي خواهند كه در حوزه قضايي زندگي كنند يا حتي تابعيت ملي را به عنوان پيش نياز دريافت مجوز فعاليت داشته باشند. اما روند كشورهاي صنعتي از دهه 1970 به بعد لغو محدوديت هاي تابعيت و اقامت بوده است. به عنوان مثال، دادگاه عالي كانادا در سال 1989 يك الزام شهروندي را به دلايل حقوق برابر لغو كرد، [135] و به طور مشابه، شرايط شهروندي و اقامت آمريكا توسط دادگاه عالي ايالات متحده در سال 1973 و 1985 به عنوان خلاف قانون اساسي اعلام شد. [136] ديوان دادگستري اروپا در سال 1974 و 1977 تصميمات مشابهي اتخاذ كرد كه محدوديت هاي شهروندي را در بلژيك و فرانسه لغو كرد.
زنبور علوفه پس از خروج از كندو، شهد گل غني از قند را جمع آوري مي كند، آن را از طريق پروبوسيس خود مي مكد و آن را در پروونتريكلوس (معده يا محصول عسلي) خود قرار مي دهد، كه دقيقاً از پشت به معده غذايش قرار دارد. در Apis mellifera، معده عسل حدود 40 ميليگرم شهد يا تقريباً 50 درصد وزن خالي زنبور را در خود جاي ميدهد كه ميتواند به بيش از هزار گل و بيش از يك ساعت براي پر شدن نياز داشته باشد. شهد به طور كلي با محتواي آب 70 تا 80 درصد شروع مي شود. [17] آنزيمهاي بزاقي و پروتئينهاي غده هيپوفارنكس زنبور عسل به شهد اضافه ميشوند تا قندها را تجزيه كنند و مقدار آب را كمي افزايش دهند. سپس زنبورهاي جوينده به كندو برميگردند و در آنجا شهد را به زنبورهاي كندو منتقل ميكنند. زنبورهاي كندو سپس از معده عسل خود براي بلع و بازگرداندن شهد استفاده مي كنند و به طور مكرر بين فك پايين خود حباب هايي تشكيل مي دهند تا زماني كه تا حدي هضم شود. حباب ها سطح زيادي را در هر حجم ايجاد مي كنند و بخشي از آب از طريق تبخير خارج مي شود. [13] [15] [18] [19] آنزيمهاي گوارشي زنبور عسل، ساكارز را به مخلوطي از گلوكز و فروكتوز تبديل ميكنند و ساير نشاستهها و پروتئينها را تجزيه ميكنند و اسيديته را افزايش ميدهند. [13] [15] [20]
زنبورها به مدت 20 دقيقه به صورت گروهي با برگشت و هضم با هم كار مي كنند و شهد را از زنبوري به زنبور ديگر منتقل مي كنند تا زماني كه محصول با كيفيت نگهداري به لانه زنبورها برسد. [15] سپس در سلولهاي لانه زنبوري قرار داده ميشود و بدون مهر و موم باقي ميماند در حالي كه هنوز داراي محتواي آب (حدود 50 تا 70%) و مخمرهاي طبيعي است كه بدون كنترل، باعث تخمير قندهاي موجود در عسل تازه تشكيلشده ميشود. [14] [21] [22] زنبورها جزو معدود حشراتي هستند كه ميتوانند مقادير زيادي گرماي بدن توليد كنند، و زنبورهاي كندو دائماً دماي كندو را تنظيم ميكنند، يا با بدن خود گرم ميكنند يا با تبخير آب سرد ميشوند تا نسبتاً ثابت نگه دارند. دماي حدود 35 درجه سانتيگراد (95 درجه فارنهايت) در مناطق نگهداري عسل. اين روند همچنان ادامه مي يابد زيرا زنبورهاي كندو دائماً بال هاي خود را تكان مي دهند تا هوا را به گردش درآورند و آب را از عسل تا حدود 18 درصد تبخير مي كنند و غلظت قند را فراتر از نقطه اشباع افزايش مي دهند و از تخمير جلوگيري مي كنند. [14] [15] سپس زنبورها روي سلولها را با موم ميپوشانند تا آنها را ببندند. [15] همانطور كه يك زنبوردار از كندو خارج مي شود، عسل ماندگاري طولاني دارد و اگر به درستي مهر و موم شود تخمير نمي شود.
در عمل، مراجع قانوني از حق خود براي تعيين اينكه چه كسي به عنوان وكيل شناخته مي شود استفاده مي كنند. در نتيجه ممكن است معناي اصطلاح «وكيل» از مكاني به مكان ديگر متفاوت باشد. برخي از حوزه هاي قضايي داراي دو نوع وكيل، وكيل و وكيل هستند، در حالي كه برخي ديگر اين دو را تركيب مي كنند. وكيل دادگستري وكيلي است كه در جلسات دادگاه عالي تخصص دارد. وكيل وكيلي است كه براي تنظيم پرونده ها و مشاوره در مورد موضوعات حقوقي آموزش ديده است و مي تواند وكالت افراد را در دادگاه هاي بدوي داشته باشد. هم وكيل دادگستري و هم وكيل دادگستري را گذرانده اند و آموزش هاي عملي لازم را گذرانده اند. با اين حال، در حوزههايي كه حرفهاي تقسيمبندي ميشود، فقط وكلاي دادگستري به عنوان اعضاي كانونهاي وكلاي مربوطه خود پذيرفته ميشوند.
در استراليا، كلمه "وكيل" را مي توان براي اشاره به وكيل دادگستري و وكيل دادگستري (چه در بخش خصوصي و چه به عنوان مشاوره داخلي شركتي) و هر كسي كه به عنوان وكيل دادگاه عالي يك ايالت يا منطقه پذيرفته شده است استفاده شود.در كانادا، كلمه "وكيل" فقط به افرادي اطلاق مي شود كه به وكالت دعوت شده اند يا در كبك واجد شرايط به عنوان دفتر اسناد رسمي قانون مدني شده اند. وكلاي كامن لا در كانادا به طور رسمي و به درستي "وكيل دادگستري و وكيل" ناميده مي شوند، اما نبايد آنها را "وكيل دادگستري" ناميد، زيرا اين اصطلاح در كاربرد كانادايي معناي متفاوتي دارد، يعني شخصي كه بر اساس وكالت منصوب مي شود. با اين حال، در كبك، وكلاي حقوق مدني (يا وكيل به زبان فرانسوي) اغلب خود را «وكيل» و گاهي اوقات «وكيل دادگستري و وكيل» به زبان انگليسي مي نامند، و به همه وكلا در كبك، يا وكلا در بقيه كانادا كه به زبان فرانسوي مشغول به كار هستند، خطاب مي شوند. با عنوان افتخاري "من". يا "Maître".در انگلستان و ولز، «وكيل» براي اشاره به افرادي استفاده ميشود كه فعاليتهاي حقوقي محفوظ و بدون قيد و شرط را ارائه ميكنند و شامل شاغلاني مانند وكلا، وكلا، وكلا، وكلاي ثبتشده خارجي، وكلاي ثبت اختراع، وكلاي علائم تجاري، حملونقلان داراي مجوز، دفاتر اسناد رسمي، كميسيونها ميشود. سوگند، مشاوران مهاجرت و خدمات مديريت ادعا. قانون خدمات حقوقي 2007 "فعاليت هاي قانوني" را تعريف مي كند كه فقط توسط شخصي مجاز به انجام آن طبق قانون است. «وكيل» يك عنوان محافظت شده نيست.در آفريقاي جنوبي، اين حرفه به دو دسته «وكلا» و «وكلا» تقسيم ميشود كه توصيفهاي مشابهي با «وكيل دادگستري» و «وكيل دادگستري» در بريتانيا دارد. ديوان عالي به نقش وكيل يا وكيل برحسب مورد. "وكيل" يك اصطلاح عمومي است كه به هر كسي كه در قانون واجد شرايط است اشاره مي كند، با اين حال، استفاده از آن به ويژه در اين حرفه رايج نيست. «كارشناس حقوقي» با معرفي قانون فعاليت حقوقي 28 سال 2014، كه بر اساس آن وظايف وكلا و وكلا همپوشاني دارند و كمتر متمايز هستند، كاربرد محدودي پيدا كرده است. با اين حال، اين امر رايج نيست. "مشاور حقوقي" معمولا براي توصيف مشاوران داخلي يا شركتي استفاده مي شود.
عسل به دليل تركيبات و خواص شيميايي براي نگهداري طولاني مدت مناسب است و حتي پس از نگهداري طولاني مدت به راحتي جذب مي شود. عسل و اشياء غوطهور در عسل قرنهاست كه نگهداري ميشوند. [27] [28] كليد حفظ، محدود كردن دسترسي به رطوبت است. در حالت پخته شده، عسل به اندازه كافي قند بالايي دارد كه از تخمير جلوگيري مي كند. اگر در معرض هواي مرطوب قرار گيرد، خواص آب دوست آن رطوبت را به داخل عسل مي كشد و در نهايت آن را تا حدي رقيق مي كند كه تخمير شروع مي شود. [29]
ماندگاري طولاني عسل به آنزيمي كه در معده زنبورها وجود دارد نسبت داده مي شود. زنبورها گلوكز اكسيداز را با شهد دفع شده اي كه قبلا مصرف كرده بودند مخلوط مي كنند و دو محصول جانبي ايجاد مي كنند - اسيد گلوكونيك و پراكسيد هيدروژن كه تا حدي مسئول اسيديته عسل و سركوب رشد باكتري ها هستند. [8]
خيانتگاهي اوقات عسل با افزودن قندها، شربت ها يا تركيبات ديگر براي تغيير طعم يا ويسكوزيته، كاهش هزينه يا افزايش محتواي فروكتوز براي جلوگيري از تبلور، تقلب مي شود. تقلب در عسل از زمان هاي قديم رواج داشته است، زماني كه عسل را گاهي با شربت هاي گياهي مانند افرا، توس يا سورگوم مخلوط مي كردند و به عنوان عسل خالص به مشتريان مي فروختند. گاهي عسل كريستاليزه را با آرد يا مواد پركننده ديگر مخلوط ميكردند و تقلب را از خريداران پنهان ميكردند تا عسل مايع شود. در دوران مدرن رايجترين ماده تقلبي به شربت ذرت شفاف و تقريباً بيطعم تبديل شد. تشخيص مخلوط تقلبي از عسل خالص بسيار دشوار است. [30]
طبق Codex Alimentarius سازمان ملل متحد، هر محصولي كه با عنوان "عسل" يا "عسل خالص" برچسب گذاري شده است بايد يك محصول كاملاً طبيعي باشد، اگرچه قوانين برچسب گذاري بين كشورها متفاوت است. [31] در ايالات متحده، با توجه به هيئت ملي عسل (NHB؛ [32] تحت نظارت وزارت كشاورزي ايالات متحده)، [33] [34] "عسل يك محصول خالص را تعيين مي كند كه اجازه اضافه كردن عسل را نمي دهد. هر ماده ديگري ... اين شامل، اما محدود به آب يا ساير شيرين كننده ها نيست. [35]
طيف سنجي جرمي نسبت ايزوتوپي را مي توان براي تشخيص افزودن شربت ذرت و قند نيشكر توسط امضاي ايزوتوپي كربن استفاده كرد. افزودن قندهاي حاصل از ذرت يا نيشكر (گياهان C4، بر خلاف گياهان مورد استفاده زنبورها، و همچنين چغندرقند، كه عمدتاً گياهان C3 هستند) نسبت ايزوتوپي قندهاي موجود در عسل را تغيير مي دهد، [36] اما بر ايزوتوپي تأثير نمي گذارد. نسبت پروتئين ها در يك عسل بدون تقلب، نسبت ايزوتوپي كربن قندها و پروتئين ها بايد مطابقت داشته باشد. سطوح كمتر از 7% اضافه را مي توان تشخيص داد
عسلهاي منفرد از منابع گياهي مختلف حاوي بيش از 100 تركيب آلي فرار (VOCs) هستند كه نقش اصلي را در تعيين طعم و عطر عسل دارند. [67] [68] [69] VOCها تركيبات مبتني بر كربن هستند كه به آساني در هوا تبخير ميشوند و عطري از جمله رايحههاي گلها، اسانسها يا ميوههاي در حال رسيدن را ارائه ميكنند. [67] [69] خانوادههاي شيميايي معمولي VOCs موجود در عسل شامل هيدروكربنها، آلدئيدها، الكلها، كتونها، استرها، اسيدها، بنزنها، فورانها، پيرانها، نوريزوپرنوئيدها و ترپنها و بسياري ديگر و مشتقات آنها هستند. [67] [69] VOC هاي خاص و مقادير آنها به طور قابل توجهي بين انواع مختلف عسل به دست آمده توسط زنبورها در منابع گياهي مختلف متفاوت است. [67] [68] [69] به عنوان مثال، هنگام مقايسه مخلوط VOCs در عسل هاي مختلف در يك بررسي، عسل longan داراي مقدار بيشتري از مواد فرار (48 VOCs) بود، در حالي كه عسل آفتابگردان كمترين تعداد فرار (8 VOCs) را داشت. ). [67]
VOC ها عمدتاً از شهد وارد عسل مي شوند، جايي كه توسط گل ها دفع مي شوند و رايحه هاي فردي را پخش مي كنند. [67] انواع و غلظت هاي خاص VOC هاي خاص را مي توان براي تعيين نوع فلور مورد استفاده براي توليد عسل هاي تك گل مورد استفاده قرار داد. [67] [69] جغرافياي خاص، تركيب خاك و اسيديته مورد استفاده براي رشد فلور نيز بر خواص عطر عسل تأثير ميگذارد، [68] مانند عطر ميوهاي يا علفدار از عسل لونگان يا عسل مومي. "رايحه عسل آفتابگردان. [67] VOCهاي غالب در يك مطالعه عبارت بودند از اكسيد لينالول، اكسيد ترانس لينالول، 2-فنيل استالدئيد، بنزيل اتانول، ايزوفورون و متيل نونآنوات. [67]
VOC ها همچنين مي توانند از بدن زنبورها وارد شوند، در اثر فعاليت هاي آنزيمي هضم، يا از واكنش هاي شيميايي كه بين مواد مختلف در عسل در طول ذخيره سازي رخ مي دهد، توليد شوند، و بنابراين ممكن است در مدت زمان طولاني تغيير، افزايش يا كاهش پيدا كنند. . . [67] [68] VOCs ممكن است توليد شده، تغيير كند، يا به شدت تحت تاثير دما و پردازش قرار گيرد. [68] برخي از VOC ها حساس به حرارت هستند و در دماهاي بالا از بين مي روند، در حالي كه برخي ديگر مي توانند در طي واكنش هاي غير آنزيمي مانند واكنش ميلارد ايجاد شوند. [69] VOC ها تقريباً مسئول تمام عطر توليد شده توسط عسل هستند كه ممكن است به عنوان «شيرين»، «گلدار»، «مركبات»، «بادام» يا «ترشيده» توصيف شود. [67] علاوه بر اين، VOCs نقش بزرگي در تعيين طعم خاص عسل، هم از طريق رايحه و هم از طريق طعم، ايفا ميكنند. [67] VOCهاي حاصل از عسل در مناطق مختلف جغرافيايي مي توانند به عنوان نشانگر گل آن مناطق و به عنوان نشانگر زنبورهايي كه شهدها را تهيه كرده اند استفاده شود.
گاهي اوقات عسل با افزودن قندها، شربت ها يا تركيبات ديگر براي تغيير طعم يا ويسكوزيته، كاهش هزينه يا افزايش محتواي فروكتوز براي جلوگيري از تبلور، تقلب مي شود. تقلب در عسل از زمان هاي قديم رواج داشته است، زماني كه عسل را گاهي با شربت هاي گياهي مانند افرا، توس يا سورگوم مخلوط مي كردند و به عنوان عسل خالص به مشتريان مي فروختند. گاهي عسل كريستاليزه را با آرد يا مواد پركننده ديگر مخلوط ميكردند و تقلب را از خريداران پنهان ميكردند تا اينكه عسل مايع شد. در دوران مدرن رايجترين ماده تقلبي به شربت ذرت شفاف و تقريباً بيطعم تبديل شد. تشخيص مخلوط تقلبي از عسل خالص بسيار دشوار است. [30]
طبق Codex Alimentarius سازمان ملل متحد، هر محصولي كه با عنوان "عسل" يا "عسل خالص" برچسب گذاري شده است بايد يك محصول كاملاً طبيعي باشد، اگرچه قوانين برچسب گذاري بين كشورها متفاوت است. [31] در ايالات متحده، با توجه به هيئت ملي عسل (NHB؛ [32] تحت نظارت وزارت كشاورزي ايالات متحده)، [33] [34] "عسل يك محصول خالص را تعيين مي كند كه اجازه اضافه كردن عسل را نمي دهد. هر ماده ديگري ... اين شامل، اما محدود به آب يا ساير شيرين كننده ها نيست. [35]
طيف سنجي جرمي نسبت ايزوتوپي را مي توان براي تشخيص افزودن شربت ذرت و قند نيشكر توسط امضاي ايزوتوپي كربن استفاده كرد. افزودن قندهاي حاصل از ذرت يا نيشكر (گياهان C4، بر خلاف گياهان مورد استفاده زنبورها، و همچنين چغندرقند، كه عمدتاً گياهان C3 هستند) نسبت ايزوتوپي قندهاي موجود در عسل را تغيير مي دهد، [36] اما بر ايزوتوپي تأثير نمي گذارد. نسبت پروتئين ها در يك عسل بدون تقلب، نسبت ايزوتوپي كربن قندها و پروتئين ها بايد مطابقت داشته باشد. سطوح كمتر از 7% اضافه را مي توان تشخيص داد
عسلهاي منفرد از منابع گياهي مختلف حاوي بيش از 100 تركيب آلي فرار (VOCs) هستند كه نقش اصلي را در تعيين طعم و عطر عسل دارند. [67] [68] [69] VOCها تركيبات مبتني بر كربن هستند كه به آساني در هوا تبخير ميشوند و عطري از جمله رايحه گلها، اسانسها يا ميوههاي در حال رسيدن را ارائه ميكنند. [67] [69] خانوادههاي شيميايي معمولي VOCs موجود در عسل شامل هيدروكربنها، آلدئيدها، الكلها، كتونها، استرها، اسيدها، بنزنها، فورانها، پيرانها، نوريزوپرنوئيدها، و ترپنها و بسياري ديگر و مشتقات آنها هستند. [67] [69] VOC هاي خاص و مقادير آنها به طور قابل توجهي بين انواع مختلف عسل به دست آمده توسط زنبورها در منابع گياهي مختلف متفاوت است. [67] [68] [69] به عنوان مثال، هنگام مقايسه مخلوط VOCs در عسل هاي مختلف در يك بررسي، عسل longan داراي مقدار بيشتري از مواد فرار (48 VOCs) بود، در حالي كه عسل آفتابگردان كمترين تعداد فرار (8 VOCs) را داشت. ). [67]
VOC ها عمدتاً از شهد به عسل وارد مي شوند، جايي كه توسط گل ها دفع مي شوند و رايحه هاي فردي را پخش مي كنند. [67] انواع و غلظت هاي خاص VOC هاي خاص را مي توان براي تعيين نوع فلور مورد استفاده براي توليد عسل هاي تك گل مورد استفاده قرار داد. [67] [69] جغرافياي خاص، تركيب خاك و اسيديته مورد استفاده براي رشد فلور نيز بر خواص عطر عسل تأثير ميگذارد، [68] مانند عطر ميوهاي يا علفدار از عسل لونگان يا عسل مومي. "رايحه عسل آفتابگردان. [67] VOCهاي غالب در يك مطالعه عبارت بودند از اكسيد لينالول، اكسيد ترانس لينالول، 2-فنيل استالدئيد، بنزيل اتانول، ايزوفورون و متيل نونآنوات. [67]
VOC ها همچنين مي توانند از بدن زنبورها وارد شوند، در اثر فعاليت هاي آنزيمي هضم، يا از واكنش هاي شيميايي كه بين مواد مختلف در عسل در طول ذخيره سازي رخ مي دهد، توليد شوند، و بنابراين ممكن است در مدت زمان طولاني تغيير، افزايش يا كاهش پيدا كنند. . . [67] [68] VOCs ممكن است توليد شده، تغيير كند، يا به شدت تحت تاثير دما و پردازش قرار گيرد. [68] برخي از VOC ها حساس به حرارت هستند و در دماهاي بالا از بين مي روند، در حالي كه برخي ديگر مي توانند در طي واكنش هاي غير آنزيمي مانند واكنش Maillard ايجاد شوند. [69] VOC ها تقريباً مسئول تمام عطر توليد شده توسط عسل هستند كه ممكن است به عنوان «شيرين»، «گلدار»، «مركبات»، «بادام» يا «ترشيده» توصيف شود. [67] علاوه بر اين، VOCs نقش بزرگي در تعيين طعم خاص عسل، هم از طريق رايحه و هم از طريق طعم، ايفا ميكنند. [67] VOCهاي عسل در مناطق مختلف جغرافيايي ميتوانند بهعنوان نشانگر گل آن مناطق و بهعنوان نشانگر زنبورهايي كه شهدها را علوفه ميكنند، استفاده شوند.
خواص الكتريكي و نورياز آنجايي كه عسل حاوي الكتروليت هايي به شكل اسيدها و مواد معدني است، درجات مختلفي از هدايت الكتريكي را از خود نشان مي دهد. اندازه گيري هدايت الكتريكي براي تعيين كيفيت عسل از نظر محتواي خاكستر استفاده مي شود. [54]
تأثير عسل بر نور براي تعيين نوع و كيفيت آن مفيد است. تغييرات در محتواي آب آن ضريب شكست آن را تغيير مي دهد. مقدار آب را مي توان به راحتي با يك رفركتومتر اندازه گيري كرد. به طور معمول، ضريب شكست عسل از 1.504 در محتواي 13٪ آب تا 1.474 در 25٪ متغير است. عسل همچنين بر نور قطبي شده تأثير مي گذارد، زيرا صفحه قطبش را مي چرخاند. فروكتوز چرخش منفي مي دهد در حالي كه گلوكز چرخش مثبت مي دهد. از چرخش كلي مي توان براي اندازه گيري نسبت مخلوط استفاده كرد. [54] [29] رنگ عسل ممكن است بين زرد كم رنگ و قهوه اي تيره متفاوت باشد، اما بسته به منبع قند برداشت شده توسط زنبورها، گاهي اوقات ممكن است رنگ هاي روشن ديگري نيز پيدا شود. [58] براي مثال، كلنيهاي زنبورهايي كه روي گلهاي Kudzu (Pueraria montana var. Lobata) غذا ميخورند، عسل توليد ميكنند كه رنگ آن از قرمز تا بنفش متفاوت است. [59]
هيگروسكوپي و تخميرعسل توانايي جذب مستقيم رطوبت از هوا را دارد كه اين پديده به نام هيگروسكوپي است. مقدار آبي كه عسل جذب مي كند به رطوبت نسبي هوا بستگي دارد. از آنجايي كه عسل حاوي مخمر است، اين طبيعت رطوبت گير ايجاب مي كند كه عسل در ظروف در بسته نگهداري شود تا از تخمير جلوگيري شود، كه معمولاً در صورتي شروع مي شود كه محتواي آب عسل بسيار بالاتر از 25٪ باشد. عسل تمايل دارد از اين طريق آب بيشتري را نسبت به قندهاي جداگانه به خود جذب كند، كه ممكن است به دليل ساير مواد موجود در آن باشد. [29]
تخمير عسل معمولاً پس از تبلور اتفاق ميافتد، زيرا بدون گلوكز، بخش مايع عسل عمدتاً از مخلوط غليظي از فروكتوز، اسيدها و آب تشكيل ميشود كه به اندازه كافي درصد آب را براي رشد مخمر افزايش ميدهد. عسلي كه قرار است براي مدت طولاني در دماي اتاق نگهداري شود، اغلب پاستوريزه مي شود تا با حرارت دادن آن در دماي بالاي 70 درجه سانتيگراد (158 درجه فارنهايت) مخمرها را از بين ببرد.